سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیبایی حکمت، رفق و سازگاری نیکوست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :0
کل بازدید :9315
تعداد کل یاداشته ها : 12
103/9/5
10:17 ص

ذکر خدا

عارفی بر کشتی نشسته بود .وقتی که از فرائض فارغ میشد

ترک های کلاه نمدی خود را می دوخت وباز می شکافت .

مریدان گفتند :یا شیخ !عجب از شما که کار عبث می کنید.

شیخ گفت:در دل به ذکر الاهی مشغولم وتن خود را به کار

میدارم تا به کاهلی عادت نکنم وچون از کشتی خارج شوم

به کسب وکار مشغولم که گفته اند : «الکاسب حبیب الله»


90/12/17::: 8:40 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ امشب به جنون کشیده میلم برگرد ای جاری ندبه در کمیلم برگرد بی تو شب تاریک مرا نوری نیست برگرد ستاره سهیلم برگرد
+ برهنه ات میکنن تابهتر شکسته شوی نترس گردوی کوچک!آنچه سیاه میشود روی تو نیست،دست آنهاست
+ در این دنیا هیچ کس گرسنه نیست...همه روزی چند وعده گول میخورند.
+ وقتی به دنیا می اییم،همه میخندند!چون نمیدانند چه از آب در می آییم؛وقتی میمیریم همه گریه میکنند!چون دانسته اند که چه از آب در آمده ایم
+ گوسفندها تا پیش از وصال ظاهرا عاشقند،بعد ازآن فارغ
+ خوش به حال سال نودماه دوازدهمش را دیدو عمرش به سر رسید...میترسم عمرم به سر رسدوماه دوازدهمم را ندیده باشم.اللهم عجل لولیک الفرج
+ عارفی نان میخورد ومیگفت دنیا را گول میزنم گفتند چگونه با اینکه دنیا همه را گول میزند؟گفت نان دنیا میخورمو کار آخرت میکنم
+ درد من حصار برکه نیست...درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان نرسیده است